×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دوستی همیشگی

ایمیل: [email protected]

× دوستان اگر خواستید نظر بزارید لطفا به من ایمیل بزنید. [email protected]
×

آدرس وبلاگ من

0251.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/manotoma2000

بامزه

دنياجديده ديگه! دوشنبه پانزدهم مهر 1387 19:44
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

نامه مادر غضنفر به غضنفر جمعه دوم آذر 1386 10:45

نامه مادر غضنفر به غضنفر

غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.

وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان.

آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد

غضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم.

پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه.

ببخشيد معطل شدي. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.

ديروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،‌اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي.

اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي.

راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.

همين ديگه .. خبر جديدي نيست.
قربانت .. مادرت.

راستي:‌غضنفر جان خواستم برات ‌کمی پول بفرستم ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم.

 

 

 

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

این هم یه کارنو شنبه بیست و چهارم شهریور 1386 18:31
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

گاو همسایه غازه شنبه دهم شهریور 1386 20:11
آقاهه ميره سربازي،...
دور كلاش قرمزي،...
آچين و واچين....
با صداي چي؟...
با صداي مرغ.....
يه مرغ دارم روزي 2 تا تخم ميكنه،...
چرا 2 تا؟...
چون دستمال من زير درخت آلبالو گم شده....
شايد پشت كوه انداختي؟...
نه خير ،...
زنجير منو بافتي،...
بله...
بابا اومده،...
با كي اومده؟...
اون كيه باهاش؟...
چي چي آورده؟...
نخود و كيشميش،...
با صداي چي؟...
با صداي گاو،...
گاو همسایه غازه!!!؟

بَعله!... همیشه گاو همسایه غازه!!!

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 2 نظر

سلام این هم ازدواج میخی دوشنبه پنجم شهریور 1386 20:0

 

 

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

تاریخچه تقلــــــــــــــــــــب یکشنبه چهارم شهریور 1386 10:34

گويند: �تقلب مفهومي‌است بس اساسي� به طوري که شاعر ميگويد:

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبير خردمند را

تاريخچه‌ي تقلب از جايي شروع ميشود که حسن کچل براي نخستين بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهيانه‌ي کودکان فلک بخت مکتب بود. ليک حسن از روي گشادي، چشمان چپش را بر روي ورقه‌ي همزاد انداخت تا نکتي بس ارزشمند از ورقه‌ي فوق الذکر، دشت کند. اين بود که اولين تقلب تاريخ بشري زده شد. البته اين تقلب با روش‌هاي فوق العاده ابتدايي (البته در مقابل ترفند‌هاي کنوني) صورت گرفت. بدين ترتيب که حسن با کلي زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالاي ورقه‌ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلايي خود را آغاز کرد. بدين ترتيب که گسترش يافت و مصاديقي متفاوت پيدا کرد. از جمله تقلب‌هاي رايج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زني، تقلب در بازي (که از آن به جر زني تعبير ميشود) را مي‌شود نام برد.

حال روش هايي از تقلب در امتحانات را به نظرتان مي‌رسانيم:

 روش هاي نوشتاري:

1- نوشتن روي کف پا، پس کله، پشت گوش و...

2- نوشتن روي ميز، پشت نيمکت، زير نيمکت، پشت مانتوي دختر جلويي و...

3- نوشتن روي دستمال دماغي، پاکت نامه و...

4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازي آن در سوراخ‌هاي مختلفي از جمله دماغ، دهن، فک پايين، دريچه‌ي آئورت و ...

 روش هاي با کلاسي:

1- استفاده از ماشين حسابهاي مهندسي

2- استفاده از آيينه، موچين، لوازم آرايش، فيلم، عکس

روش هاي جوادي:

1- خر نمودن يک فقره بچه خرخون

2- خم کردن سر به روي ورقه‌ي طرف به صورت تابلو.

3- روش بويايي:خودتان ماسک بزنين و يک بوي گند از خودتان در بکنين تا مراقب، جرات نزديک شدن به شما را نکند.

4- روش شيميايي:بدين معني که مراقب را با انواع و اقسام مواد شيميايي از هستي ساقط کنيد و بعد با خيال راحت دست به کار شويد.

 توجه:

اگر در اين امر تبهر کافي نداريد اصلا سمت اين کار نرويد که عواقبي جز ضايع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 5 نظر

باحال دوشنبه بیست و پنجم تیر 1386 12:7
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

باحال جمعه هشتم تیر 1386 9:41
باحال
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 5 نظر

شوخي با كتاب فارسي پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت 1386 14:11
گاو ما ما مي كرد
گوسفند بع بع مي كرد
سگ واق واق مي كرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنك كجايي
شب شده بود اما حسنك به خانه نيامده بود.حسنك مدت هاي زيادي است كه به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي كند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند.
موهاي حسنك ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز كه حسنك با كبري چت مي كرد .كبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.كبري تصميم داشت حسنك را رها كند و ديگر با او چت نكند چون او با پتروس چت مي كرد.پتروس هميشه پاي كامپيوترش نشسته بود و چت مي كرد.پتروس ديد كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي كرد چون زياد چت كرده بود.او نمي دانست كه سد تا چند لحظه ي ديگر مي شكند.پتروس در حال چت كردن غرق شد.
براي مراسم دفن او كبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما كوه روي ريل ريزش كرده بود .ريزعلي ديد كه كوه ريزش كرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد .كبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و كور بود .الان چند سالي است كه كوكب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سير كند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد
او كلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار كه گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است كه ديكر در كتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

چند تا عکس جالب از همه جا دوشنبه بیستم فروردین 1386 10:57

 

نظرت یادت نره بلا

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 2 نظر

4 شنبه دوازدهم اسفند 1385 10:28
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 4 نظر

جک پنجشنبه بیست و ششم بهمن 1385 13:1
۱-یک روز به ترکه میگن چرا تو جوب نشستی میگه میخوام در جریان باشم

۲-به ترکه میگن نارحت نمیشی انقدر برات جک می سازن میگه اینها برای شما جک برای ما خاطرست

۳-پلیسه به ترکه: مگه نمی دونی اینجا ماهیگیری ممنوعه؟
ترکه: ولی تابلو نزدین
پلیس: نزدیم که نزدیم ، زود باش از روی آکواریوم بیا پایی

۴-

با این جکهای مسخرت بی مزه

 

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 4 نظر

تابلوی واقعی پنجشنبه بیست و ششم بهمن 1385 12:33

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

اینم یه سوتی باحال شنبه بیست و یکم بهمن 1385 13:54

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

چشم چرون سه شنبه هفدهم بهمن 1385 14:21

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

جالب سه شنبه هفدهم بهمن 1385 14:6

بابا ولم کنید

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | نظر بدهيد

رفیق ناباب سه شنبه هفدهم بهمن 1385 14:1

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | نظر بدهيد

جک دوشنبه شانزدهم بهمن 1385 10:10
به غضنفر میگن برای خمیر دندون پونه اگهی بساز می گه خمیر دوندونه پونه چشم رو نمی سوزونه

سوال کنکور مونگولها در مونگولستان : سرعت نور چقدر است

الف :زیاد است   ب : بد نیست  ج : شما خوبید

اولی میدونی چه نوع موزی خوبه دومی نه  اولی اشکالی نداره از یه میمون دیگه

میپرسم

تورا به اندازه تمام انگشتان دستم دوست دارم ارادتمند شما مار

یه روز یه مرد میره بانک میگه آقا تمام موجودی من بدید میگره پولهاشو میشماره

میگه درسته بزار سر جاش

میدونی چرا قزوینی ها خوش شانسند چون شانس جرائت نداره بهشون پشت کن

میدونی نبات کیلوی چنده؟.....نقل چه طور؟.... اونم نمیدونی از قدیم گفتن خر چه داند قیمت نقل ونباتبابا شوخی کردم به دل نگیر تو گلی عزیزم

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 5 نظر

اینم چندتا عکس با حال پنجشنبه دوازدهم بهمن 1385 20:50

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 2 نظر

اینم خوشونت اول ازدواج دوشنبه دوم بهمن 1385 10:18

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 2 نظر

اینم چند تا عکس با حال برای شما یکشنبه یکم بهمن 1385 10:30

نظرت یادت نره

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

حنا یکشنبه بیست و چهارم دی 1385 21:23

روزي مادر حنا به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

مادر بزرگ حنا به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پسر شجاع اومد به حنا گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پدر پسر شجاع اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پينوكيو اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

شيپورچي اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

رامكال اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پادشاه شهر اوز اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

رابيون حود گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

تام و جري گفتند حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

سرنپيتي اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

انشلي باموهاي ابيش اومد گفت حنا بيا غذاتو بخور حنا گفت من نمي خورم

پرين اومد گفت حنا بيا غذا تو بخور حنا گفت من نمي خورم

بنل با بامزي اومدند گفتند حنا بيا غذا تو بخور حنا گفت من نمي خورم

بابا من با دوست پسرم تو كافي شاپ پيتزا ميل كردمسرکارید!

 

 

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 7 نظر

جک جوک jooke جمعه بیست و دوم دی 1385 10:21
 آيا مي دونيد چرا نه نه حوا خوشبخت بوده؟ براي اين که شوهرش آدم بوده خيلي بيمزه بود

 يه روز به يک مرد مي گن: يک جمله بساز که توش آب باشه؟
مي گه: لوله آب.

 اولي: زودباش قطار ميره
دومي :کجا ميخواد بره بليط دست منه .

 يه سوسکه مي ره جلوي آينه، ميگه: واي سوسک!!

يه روزغضنفر با پسرش گر گم به هوا بازي ميکنه جو زده ميشه بچشو ميخوره

 يه روز يه مرده تو خيابون مي گوزه براي انکه

ضايع نشه مي گه :

گوزي ..گوز..........

گوزي ..گوز.......

يه روز يه مرده تو نون واي ميگوزه همه برميگردن به اون نگاه ميكنن مرد بر ميگرده ميگه والاه با اين نون وايشون

 يارو داشته پسرشو در مورد ازدواج نصيحت مي كرده، مي گه: پسرم خواستي زن بگيري، برو از فاميل زن بگير.. ببين تو همين دور وبر خودمون، داييت رفته زن داييت رو گرفته... عموت رفته زن عموت رو گرفته... حتي خود من، اومدم مادرت رو گرفتم! 
 

باشه باشه دعوام نكنيد ميدونم جكهام خيلي بي مزه بود دفعه بعد جبران ميكنم!!

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 6 نظر

به جرم عاشقي چهارشنبه بیستم دی 1385 12:35
من ملاقاتي ندارم !! ميشه بياي ملاقاتم ؟؟

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

ميشي تو با احساسات من بازي كردي!!! چهارشنبه بیستم دی 1385 12:29
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | يک نظر

حرف دل سه شنبه نوزدهم دی 1385 10:39
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | نظر بدهيد

123 شنبه نهم دی 1385 13:28
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 2 نظر

اگه خورشید بخوای من برات میارمش دوشنبه چهارم دی 1385 8:57
نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | نظر بدهيد

معما سه شنبه بیست و یکم آذر 1385 9:15
میدونیدیه فیل سیاه رو باچی میکشن؟با یه تفنگ فیل کش سیاه

حالا میدونید یه فیل قرمز با چی میکشن ؟نه اشتباه کردی با فیل کش قرمز نه اول گردنش میگیرن سیاه میشه بعد با یه فیل کش سیاه میکشن

حالا میدونی یه فیل سفید چه جوری میکشن؟نه بازم اشتباه کردی اول شررتش میکشن پائین قرمز میشه بعد گردنش میگیرن سیاه میشه بعد با یه تفنگ فیل کش سیاه میکشن

نظرت یادت نره بلا

نوشته شده توسط محسن | موضوع: | لينک ثابت | 3 نظر

4 سه شنبه بیست و یکم آذر 1385 8:53
ازقدیم گفتن فرزندکمتر بچه درشتر

۱- از شخصي مي پرسند �چرا قرص هايت را سر وقت نمي خوري؟�
پاسخ مي دهد: �مي خواهم ميكروب ها را غافلگير كنم

 

شخصي ميخي را برعكس به ديوار مي زد. دوستش از راه رسيد و گفت: �تو اشتباه مي كني، اين ميخ براي ديوار روبه روست.�
دوشنبه 12 بهمن 1388 - 7:27:08 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جک و اس ام اس


به این عکس‌ها دقت کنید، آیا چیز عجیب و غریبی در آنها می‌بینید؟


آموزش دسته بندي كردن ايميل


عکس های خنده دار طنز


مجموعه كودك متفكر براي والدين متفكر


جذاب ترین زن عربستان سعودی انتخاب شد !!!


زنان خیابانی زنگ خطر شیوع ایدز


آزمون اخذ گواهينامه تخصصي ازدواج!


پنج راه زیبایی


5 رسم عجیب مربوط به ازدواج از سراسر جهان


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

127376 بازدید

13 بازدید امروز

114 بازدید دیروز

433 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements